انسانیترین عمل تنظیم این روابط، همان ازدواج است که میتوان آن را به عنوان اتحاد زن و مرد برای بهبود و پیشرفت آینده تعریف کرد. ازدواج توافق و پیوندی است بین زن و مرد که زیربنای آن یک نیاز بیولوژیکی و زیستی است و پیدایی خانواده معلول نیاز به دیگران و تداوم آن در گروی کارکردهای آن است.
خانواده پایه اساسی اجتماع و سلول سازنده زندگی است و در وسیعترین مفهوم کلمه، خاستگاه اعضای خویش و پناهگاه آنان است. خانواده نهادی است که به اعضای خود احساس امنیت و آرامش میبخشد و طی هزاران سال پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسلهای بعدی بوده است.
خانواده همچون صدفی است که اگر پایههای آن سنجیده و درست بنا نشود، هرگز مرواریدی نخواهد پرورد. از این رو تعریف دقیق از «زندگی مشترک» در این مقوله، از مفاهیم اساسی است.
زندگی مشترک تنها در تأمین و رفع نیازهای مادی، اقتصادی و تداوم نسل نیست؛ بلکه حس مشارکت و تفاهم برای وسعت نگرش و امکان دستیابی به فرصتهای بیشتر است. به بیان دیگر زندگی مشترک مبتنی بر قرارداد بین زن و مرد برای ارضای نیازهای خود و بهتبع آن انجام تمام کارکرد آن شامل روحیه همکاری، تقسیم کار، تربیت و پرورش کودکان و ایجاد مأمن مهر و عطوفت است.
پیمان زناشویی به منظور ایجاد کانون مقدس خانواده بهوجود میآید. خانواده سرچشمه خوشبختی است؛ از این جهت که افراد آن همدیگر را دوست میدارند، منافع مشترک دارند و با یکدیگر یکدل و یکرنگ هستند.
ضرورت مشاوره قبل از ازدواج
علیرغم اهمیت شایان توجه ازدواج به عنوان مهمترین رویداد زندگی که فرد در آن حق انتخاب دارد، بعضی اوقات این انتخاب آگاهانه نبوده و نتیجه این عدمآگاهی روند فزاینده طلاق است، که اثر آن بر زوجها و کودکان غیرقابل انکار است.
پس، ازدواج یک اتفاق فردی نیست، بلکه یک پدیده اقتصادی، اجتماعی و حکومتی نیز برای دولتها است و بحث رشد و تحول کودکان که آیندهسازان فردا هستند صاحبنظران را واداشته که با دیدگاهی علمی به مشاوره قبل از ازدواج، به عنوان یک فرایند پیشگیرانه بسیار با اهمیت نگریسته و با انجام آزمونهای مناسب برای زوجهای جوان، مصاحبههای فردی و تفسیر نتایج، افق دید آنها را نسبت به زندگی آینده گسترش دهند.
همانطور که اشاره شد هدف ازدواج، تأمین سلامت روان افراد و پیشگیری از نابهنجاریهای اخلاقی و فردی است، بنابراین، باید به عواملی که در موفقیت ازدواج و تداوم آن مؤثرند و از طرف مشاور مورد بررسی قرار میگیرند، اشاره شود.
اکثر منابع، هدف مشاوره قبل از ازدواج را کمک به فرد جهت انتخاب همسر مناسب ذکر کردهاند. این امر زمانی میسر است که افراد قبل از انتخاب به مشاور مراجعه نمایند.بعد از هدایت توجه و تفکر زوجین به سوی شناخت هدف، نکتهای کلیدی و بسیار مهم دیگر در فرآیند مشاوره، معطوف نمودن توجه آنها به شناخت منش و شخصیت یکدیگر است.
اکثر پسرها و دخترها در ابتدا جذب کسانی میشوند که یک ویژگی شاخص دارند؛ مثلاً توانایی در خنداندن دیگران، نرمی و لطافت، علاقه به ورزش خاص یا مهارت در سخنوری.این ویژگیها میتواند لذتبخش باشد اما تعیینکننده نیست. دختران و پسران جوان باید بدانند که منش و رفتار یک شخص است که تعیین میکند آن فرد چگونه با خودش، با همسرش و در نهایت با فرزندانش رفتار خواهد کرد.
منش و رفتار بهنجار، زیربنا و اساس هر رابطه سالم است. گرچه اشاره به ویژگیهای شخصیت و منش سالم (تعهد به رشد شخصی- باز بودن روانی و احساسی، صداقت- پختگی- مسئولیتپذیری- اعتماد بهنفس- نگرش مثبت به زندگی) در ارزیابی خصوصیات شخصی کاری مشکل است، اما شالوده یک رابطه سالم است.
آیا عشقها ابدی هستند؟
یکی از پیچیدهترین سؤالهایی که جوامع امروز هنوز نتوانستهاند بدان پاسخ کافی بدهند این است: چرا زنان و شوهرانی که با بررسی همهجانبه و تفاهم کامل و بیشتر عاشقانه زندگی مشترک را شروع میکنند پس از چند سال به یکنواختی رابطهها و نوعی بیتفاوتی میرسند؟
ساموئل اسمایلز میگوید: «بعد از یک سال زندگی زناشویی دیگر زن و مرد به فکر زیبایی صورت هم نمیافتند و بر عکس فقط متوجه خلق و خو و رفتار یکدیگر میشوند.»بر سر آنانی که با شیفتگی و دلدادگی آغاز زندگی خود را جشن میگیرند، چه میآید که رو در روی هم میایستند و حاضر نمیشوند یک قدم به نفع طرف مقابل عقب بنشینند؟ چرا اندکی از زوجها استثناء هستند و میتوانند تا پایان با یکدیگر در تفاهم کامل و توأم با عشق بهسر برند؟
بدین ترتیب قبل از ازدواج باید مسائل را به صورت ریزبینانه مورد بررسی قرار داد و در مورد شخص مورد نظر تحقیق نمود. در مورد خانواده، محل پرورش، طبقه اجتماعی و طبقه اجتماعیای که خود فرد در آن قرار دارد و حتی باید به صحبتهای قبل از ازدواج دقیق و همهجانبه نگریست تا مبادا عشق جلوی دید و چشمان عقل را سد نماید.